کامـــــــران ابراهــــیمی
کامـــــــران ابراهــــیمی

کامـــــــران ابراهــــیمی

Kamran Ebrhimi

بسم الله الرحمن الرحیم

تو واقعی بودی نه مثل دستگیره نه مثل در تو واقعی بودی مثل اندوه در مزرعه گندم به تو فکر کردم آنقدر فکر کردم که سرم را کشتم کبک ها ناپدید شدند و پرستویی در سکوت فرو رفت تا کمر آب ها کم عمقند و زندگی بیشتر از زندگی زیبا نیست. "غلامرضا بروسان"